.

.

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 739
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

فال حافظ


داستان های کوتاه : (جنین )

از او خواستم خودش را معرفی کند.

من یک جنین 30هفته‌ ای هستم.

از وضع زنده گی و کیفیت آن پرسیدم.

اوضاع، عالی است. شکر، همه‌چیز فراهم است. از هر چه که بخواهم، خداوند در اختیارم قرار داده و در نعمت‌ها، غوطه ‌ور هستم و زنده گی مرفهی دارم.»

گفتم: «چه کارهایی انجا دادی که این زنده گی مرفه و پر از نعمت را برای خود فراهم کرده‌ای؟»

سری تکان داد و گفت: «ناگهان احساس کردم که نبودنم به بودن، تبدیل شد؛ بدون اینکه پیش پرداخت و قیمتی را بپردازم.»

و در حالی که شادی از چشم‌ هایش تراوش می ‌کرد، گفت:

«به معنی واقعی رایگان!»

از او، زمان تولدش را پرسیدم، دیدم ناگهان شادی از چشم‌ هایش ناپدید شد و گفت:

ای کاش مرا به یاد این موضوع نمی‌ انداختی. مدتی است ناراحت آن زمان هستم. قرار است زنده گی‌ ام پایان یابد.»

کمی نگران شدم و گفتم: «مگر بیماری خاص، خطر زایمان، عفونت، زایمان زود‌رس و... در کار است؟»

گفت: «نه، قرار است مرا از این همه نعمت و خوشی و زنده گی جدا کنند و در زمان زایمان، مرا از دنیای دل پسندم، ببرند.»

خنده‌ام گرفته بود؛ ولی از آن جایی که او خیلی جدی صحبت می‌کرد، جرات خندیدن را پیدا نکردم، به او گفتم: «مگر قرار است بمیری؟»

او گفت: «هر جنینی تا زمان زایمان، بیشتر عمر نمی ‌کند».

نمی‌ توانستم به او ثابت کنم که دنیای داخل رحمی، مقدمه‌ ای برای دنیای پهناور و دل‌ چسب‌ تری است که حتی قابل مقایسه هم نیست؛ او نمی ‌فهمید.

ناگهان خودم هم ناراحت شدم؛ با خودم فکر کردم که فکر مشابهی است؛ گاهی‌ به مرگ چنان می‌ اندیشم که همان جنین، به زایمان.

برای کسی که مرا بار اول از هیچ‌ هیچ، به وجود آورد، دوباره زنده کردن که هیچ است، ده‌ها و صدها بار هم می‌ تواند بمیراند و زنده کند؛ ولی او تصمیم گرفته که دوبار، زنده کند و یک ‌بار بمیراند.

 

دکتر مازیار رستگار

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید! در این وبلاگ - اشعار.داستان ها.طرح های ادبی خودم وهم چنان گزیده اشعار.داستان ها.طنزها.طرح های ادبی وسایرگزیده های ادبی وهنری دیگران به نشر می رسد.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to f.fekrat.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com